Web Analytics Made Easy - Statcounter

برنده امسال برنامه تلویزیونی تلنت شو تلاوت قرآن در عربستان، جوان ۲۱ ساله ایرانی بود. یونس شاهمرادی، جوانترین شرکت کننده در این برنامه تلویزیونی آنچنان خوش درخشید که از میان قاریان پیشکسوت مسلمان دیگر؛ رتبه اول را به نام خود کرد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تقریبا نیمه فروردین امسال بود که خبر برنده شدن یک جوان ایرانی در مسابقات تلاوت تلویزیونی عربستان سعودی، منتشر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«یونس شاهمرادی» جوان ۲۱ ساله‌ای که است که توانسته بود در کنار قاریان پیشکسوت سایر کشور‌های اسلامی، به مرحله نیمه نهایی راه یابد و در نهایت برنده جایزه ۴۲ میلیاردی برنامه تلویزیونی «عطر الکلام» شود. فیلم قرائت‌های شاهمرادی در این برنامه در فضای مجازی دست به دست چرخید و در این مدت، او تقریبا از چهره‌های ترند در فضای مجازی بود که کاربران ایرانی و صدالبته، کاربران عرب کشور‌های جهان اسلام؛ درباره او بحث می‌کردند. شاهمرادی درباره تجربه خود از شرکت در مسابقات تلویزیونی قرائت قرآن در کشور عربستان می‌گوید.

مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

آقای شاهمرادی؛ خودتان را کامل معرفی کنید و بگویید از چند سالگی و با کدام مربیان، شروع به تلاوت قرآن کردید.

متولد سال ۸۱ هستم. متولد تهرانم، ولی اصالتا زنجانی و شیعه هستم؛ و از ۱۲ سالگی پیش استاد «منصور کاظمی» در یکی از مناطق تهران، منطقه زاهدی شروع به تلاوت کردم. پس از۲ سال نزد استاد «علی محرابی» رفتم که همچنان هم در فلکه اول صادقیه کلاس دارد. همچنان هم پیش استاد محرابی هستم و ۶ سالی می‌شود که استادم است. یعنی من ۱۰ سال است که به صورت حرفه‌ای قرآن تلاوت می‌کنم.

اوایل که شروع به تلاوت کردید؛ کسی هم بود که شما را از اینکار منصرف کند و بگوید اصلا اینکاره نیستی!

نه. من از قبل در بعضی هیئت‌ها، مداحی و مولودی هم می‌خواندم و استعدادش را داشتم. بخاطر همین، از همان اول که قرائت قرآن را شروع کردم؛ استاد کاظمی استعدادم را کشف کرد و به من گفت که تو استعدادش را داری و می‌توانی موفق شوی.

از چه طریق با برنامه «عطر الکلام» آشنا شدید؟

سال پیش هم ما یک نماینده از ایران داشتیم. «سید جاسم موسوی» بود که رتبه چهارم را هم کسب کرد. برای همین بعد از آقای موسوی، تقریبا کل قاریان ایرانی متوجه برگزاری این برنامه تلویزیونی شدند. همین امسال نیز تعداد زیادی از قاریان ایرانی، در اولین مراحل این برنامه شرکت کردند. من هم که به واسطه سیدجاسم موسوی از این مسابقه با خبر شده بودم، شرکت کردم.

پروتکل شرکت در برنامه چه بود؟ چند مرحله‌اش اصلا حضوری بود؟

از طریق سایت برنامه باید ثبت نام می‌کردیم. ۴ مرحله اول غیرحضوری بود. عوامل مسابقه از شرکت کننده می‌خواستند تا تلاوت‌های مثلا۲ یا ۳ دقیقه‌ای ثبت و ارسال کنند. پس از این۴ مرحله؛ دو نفر از ایران بالا آمدند که یکی از آن‌ها من بودم. ۴ مرحله دوم هم حضوری بود. قاری ایرانی دوم، از مشهد بود که متاسفانه پس از مرحله اول حذف شد.

خودتان احتمال می‌دادید که به مراحل بالاتر صعود کنید؟

در مراحل حضوری در ریاض و خصوصا پس از تلاوت اولم که تلاوت خوبی بود. با تشویق داوران مواجه شدم. برای همین مرحله بعدی را حدس می‌زدم که بالاتر بروم. پس از مرحله نیمه نهایی، متوجه شدم که توانایی بالاتر رفتن را دارم اگر داوران نخواهند براساس نظرات سیاسی، امتیاز دهند. مدام به وضعیت رقبا و سلیقه داوران توجه می‌کردم و تلاوتم را ارائه می‌دادم. دقیقا براساس نظر و علایق داوران می‌خواندم، نه بیشتر و نه کمتر.

واکنش‌ها نسبت به شما وقتی متوجه می‌شدند که یک قاری ایرانی هستید، چه بود؟

از حق و انصاف نگذریم، داوران مشکلی نداشتند و اصلا حتی موقع تلاوت نمی‌پرسیدند که کجایی هستی. رقبا هم همینطور بودند. اوایل و پیش از تلاوت اولم، از سوی بعضی افراطی‌ها در فضای مجازی واکنش منفی گرفته بودم. مثلا اینکه چرا باید یک شیعه ایرانی در این مسابقات شرکت کند؟ پس از تلاوت اولم، اما همه متعجب بودند و می‌گفتند مگر می‌شود شیعه ایرانی این همه خوب قرآن تلاوت کند؟ شیعه ایرانی که زبانش فارسی است، چه جوری به این روانی قرآن می‌خواند؟ پس از مرحله دوم، اما همه چیز هم برای من هم برای مخاطبان عربستانی برنامه دیگر عادی شده بود.

این حرف‌ها را از خودشان می‌شنیدید؟

بیشتر از رفتارشان نشان می‌دادند. نماینده سایر کشور‌ها را به خوبی تحویل می‌گرفتند، ولی کسی به من به عنوان یک قاری ایرانی توجهی نمی‌کرد. برای همین من باید خودم را با تلاوتم به آن‌ها ثابت می‌کردم که این اتفاق هم افتاد. پسر از مراحل اول، دقیقا شهروندانی که درباره‌ام می‌گفتند که شیعه و ایرانی را چه به قرآن خواندن، دم اتاقم می‌آیند و با من عکس می‌گرفتند یا از من درخواست می‌کردند تلاوت کنم تا فیلم را منتشر کنم.

فکر می‌کنم در بین تمام شرکت کنندگان شما جوانترین‌شان هم بودید.

بله. در بین کل ادوار مسابقه، من جوانترین قاری قرآن بودم و در میان بخش اذان نیز یک شرکت کننده بریتانیای جوان هم بود.

از بین رقبا کسی از بود که به شما حسادت کند؟ لزوما حسادت بد نه. مثلا غبطه به پختگی و جایگاهی که کسب کنید.

نه. من جز احترام چیزی از آن‌ها ندیدم. شرکت کنندگان تمام‌شان از عربستان نبودند. از سایر کشور‌های جهان اسلام بود. من با رقبایم حتی پلی استیشن و فوتبال هم بازی می‌کردم. جا‌های گردشگری هم می‌رفتیم. ۴۰ نفر با هم در یک هتل زندگی می‌کردیم. چیزی به جز احترام ندیدم.

واکنش‌ها نسبت به خبر برنده شدنتان را رصد کردید؟

بله. خدا را شکر ۹۰ درصد مردم کشورم پیام‌های محبت آمیز پس از برنده شدنم ارسال می‌کردند و خوشحال بودند. ۱۰ درصدی هم بودند که نسبت به قرائت «صدق ا... العظیم» واکنش منفی داشتند که خوب می‌دانم، از غیرتشان نسبت به امیرالمؤمنین است. ولی خب واقعا آن «صدق ا... العلی العظیم» اصلا ارتباطی با امیرالمؤمنین ندارد. برای همین از من دلخور شده بودند. پس از این جریان حتی بیاناتی از رهبر معظم انقلاب، شبخ حسین انصاریان، حاج آقا صدیقی و حاج آقا کاشانی در توضیح این مسئله منتشر شد. حالا دیگر تقریبا اکثر هموطنانم متوجه شدند من واقعا در قرائتم کار اشتباهی نکردم.

ظاهرا در پروتکل قرائت در کشور میزبان، رعایت گفتن یا نگفتن تصدیق پایان تلاوت توسط قاری، احترام به کشور میزبان است. درست است؟

بله. قاریان بزرگ مصری که به ایران سفر می‌کردند و اهل هم تسنن بودند، در قرائتشان در ایران «صدق ا... العلی العظیم» می‌گفتند. قاریانی مثل: «محمد لیثی، شحات محمد انور، غلوش، عبدالعال، صیاد» و بسیاری از قاریان مصری دیگر در قرائت‌هایشان در ایران، به احترام ما شیعیان «علی» را می‌گویند. از آن طرف؛ قاریان ایرانی زیادی هم هستند که وقتی در یک کشور اهل تسنن تلاوت می‌کنند، این بخش را حذف کرده‌اند. مثل: «حامد علیزاده، سیدمصطفی حسینی، هادی موحد امین، مسعود نوری و حتی سید جاسم موسوی.» تمام این قاریان ایرانی، رفته‌اند و صدق ا... العظیم گفته‌اند.

اینگونه نیست که اگر کسی صدق ا... العظیم بگوید، دیگر شیعه نیست. این یک رسم متداول میان قاریان است.

جالبترین واکنش‌ها نسبت به قرائت‌هایتان در عربستان چه بود؟

تلاوت اول و دومم خیلی بهتر از تلاوت فینالم بود، ولی تلاوت نهایی‌ام بیشتر دست به دست شد. اما پس از این دو تلاوت، کاربران و مخاطبان عرب برنامه در پیج خود برنامه کامنت گذاشته بودند که این قاری تا حالا کجا بود؟ یا یکی نوشته بود که با این سن چقدر عالی می‌خواند. خیلی از عربستانی‌ها پس از دو تلاوت اولم نظرشان عوض شده بود. آن وسط هم بعضی از افراطی‌ها که واکنش منفی به حضورم داشتند، می‌گفتند که این قاری مسلمان است و درحال تلاوت قرآن و کلام خدا.

جو و فضای ارتباط میان رقبایتان و داوران به چه شکل بود؟

پیش از هر مرحله از مسابقه، ما شب نشینی با دواران و شرکت کنندگان داشتیم. دورهم می‌نشستیم، قهوه می‌خوردیم یا بستنی و هر شرکت کننده در هر بخشی که بود؛ یکی دو فراز می‌خواند و صحبت می‌کردیم. جزء مسابقه نبود، اما بسیار بر روی نظر دوران تاثیر می‌گذاشت. یعنی به جز مسابقه اصلی، این شب نشینی‌ها هم به طور غیررسمی تاثیرش را داشت. در این شب نشینی‌ها وقتی می‌خواندم، واکنش بعضی داوران خیلی عجیب بود. بعضی‌ها گریه می‌کردند و یا بعضی‌ها تعجب می‌کردند. عکس العمل داوران و حتی رقبایم هم خیلی جالب بود.

منبع: ایسنا

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: افراطی ها شیعه ایرانی فضای مجازی برنامه تلویزیونی قاریان ایرانی شیعه ایرانی شرکت کننده تلاوت اول برای همین کشور ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۱۱۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌ها

بسیاری از جنبش‌های ایرانی که در برابر چیرگی غرب به‌پا خاستند و بر ستم بیگانگان شوریدند به دلایلی یا در میان توده مردم پایگاهی نیافتند یا جنبش‌های‌شان تک‌بعدی بود و گسترش چندانی نیافت، اما خیزش حسن صباح داستان دیگری است. او دارای ویژگی‌های رهبرانه (کاریزما) بود و با تکیه بر باور‌ها و آیین‌های دیرین ایرانیان و آن بخش‌های فرهنگی که همگرا با اسلام بود، توانست دولتی خودمختار، ویژه و متفاوت برپا سازد.

منش و رفتار دادگرانه‌اش به گونه‌ای بود که به گفته دکتر باستانی‌پاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادی‌های منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کار‌هایی مانند نخ‌ریسی را می‌آغازیدند. با دکتر مهدی علمی‌دانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدت‌ها بیمه کرد. در ادامه گفته‌های این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور می‌کنیم.
 
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بی‌گمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمی‌توان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند، اما دست‌کم تا دوره‌ای هماهنگ با نیاز‌های فرقه، منفعت‌طلبی و آز داعیان و خلفای‌شان در حاشیه شریعت پیش می‌رفته، اما در دوران معاصر از منفعت‌طلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونه‌ای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت می‌کند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری می‌کنند. بی‌اغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونی‌ها در تمام بناها، یادگار‌های تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و می‌گیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دست‌های کننده و راه‌انداز طرح‌های وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازه‌ها، آثار و بنا‌های تاریخی اسلامی را در عربستان و به‌ویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کرده‌اند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر می‌آید. به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و به‌ویژه کشور‌هایی شکل عوض می‌کند که آن‌جا‌ها مستقر شده و جریانش را ادامه می‌دهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولت‌های بزرگ دست به گریبان می‌شد، هرگز از آقاخان و مجموعه‌اش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدم‌کشی‌های اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب می‌آفریند به‌راحتی مخاطبان را جذب می‌کند و در خواب مسئولان و دست‌اندرکاران ما، تاریخ و شخصیت‌ها را به یغما برده و مصادره می‌کنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکه‌های تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویس‌هایش به زبان‌های مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
 
ماجرای ۶ امامی‌ها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق (ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشه‌های غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود. بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آز‌ها و آرزو‌هایی داشتند و گمان می‌بردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل می‌توانند به اهداف‌شان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را به‌ویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامی‌خوانند و بار‌ها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار می‌زنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمی‌گذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوست‌اندازی می‌کرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی داده‌اند.
 
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد. در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به یورش به اطراف می‌پردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت می‌شود، مسجد الازهر بنا می‌شود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی می‌شود. 
 
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی می‌رسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساخته‌ای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بار‌ها نزار پسر بزرگ‌تر جانشین اعلام شده بود، اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام می‌کند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل می‌رساند. 
 
صباح بی‌نقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند می‌خورد. زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهره‌ای فوق‌العاده کاریزماتیک دارد. او سراغ رده‌بالا‌های جامعه نمی‌رود، بلکه میان مردم و چوپان‌ها و انسان‌های بی‌پروا و جنگاور می‌رود و یارانش را از میان آنها برمی‌گزیند که از مرگ نمی‌ترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیک‌های نظامی خود شکست سختی به صلیبی‌ها وارد می‌سازد. صلیبی‌ها که نمی‌توانستند به شکست در برابر گروهی کم‌شمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آن‌چنانی و فراواقعی و هراس‌آور و سپه‌شکن ترسیم می‌کنند که اغراق‌های حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همین‌هاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیده‌های خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش می‌دهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده، اما در فصل‌های ۴۱تا۴۳ به گونه‌ای سخن می‌پردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگی‌ها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسنده‌ای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیده‌ای به نام ذبیح‌ا... منصوری با تکیه بر خارجی‌پسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده). حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشه‌نشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار می‌کرده تا جایی که چند سده پس از او همچنان که در آغاز اشاره شد در آبادی‌های الموت به روانش درود می‌فرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصی‌تر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست، اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتاب‌های دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران می‌پرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بی‌پروایی به قتل‌هایی دست زد.
 
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخان‌ها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمان‌شکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان می‌کند و آن همه کتاب‌ها و‌... برخلاف عهدنامه نابود می‌شود. دیگر صدای نزاریان خاموش می‌شود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریم‌خان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان می‌شود و نزاریان کم‌کم قدرتی دست و پا می‌کنند. فتحعلی‌شاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت می‌کند و به او لقب «آقاخان» را می‌دهد و او را به حکومت کرمان می‌گذارد. اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم می‌پردازند. در این جنگ آقاخان‌ها شکست می‌خوردند و ناچار همین آقاخانی‌های شکست‌خورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعد‌ها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه می‌برند. آن‌جاست که با انگلستانی‌های دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوش‌خدمتی‌هاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده می‌شود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس می‌رود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت می‌نشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس می‌آورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمک‌ها می‌کنند و لقب‌ها و امتیاز‌هایی می‌گیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت می‌رسد.
 
سفیدپوش دیروز، سیاه‌روی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخان‌ها می‌رسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمی‌شود و برای رفتار‌های خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیه‌ها می‌کنند. سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانی‌ها سندیت ندارد و شخصیت‌های مهمی مانند خیام، غزالی و… آن‌قدر در آن منفعل و بی‌خاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگ‌ها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود این‌که سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرف‌دار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است. حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ، اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیون‌دلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
 
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عرب‌ها در سرزمین‌های اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهر‌های بزرگ آن رخ می‌دهد. حتی شخصیت‌های اصلی‌اش هم با این‌که در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت می‌کنند، اما زاده داخل مرز‌های ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروه‌های مخالف با خلیفه‌های عرب می‌شود. رخداد‌های این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق می‌افتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچم‌شان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمی‌گزیند، اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.

سرمایه‌گذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیه‌اش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجه‌ای هنگفت حشاشین را برساخته، زیرا در پی آسیب‌زدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوان‌المسلمین بوده [که حماس از این نحله است]تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریال‌های آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمی‌توان انتظار داشت شخصیت‌های ما را درست و راست و بدون معنا‌های ضمنی ضد ایرانی نشان دهد. شما «وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین می‌ترسد از اسلام سیاسی! که جرأت می‌کند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشور‌های عربی ذلیلانه با اسرائیل هم‌پیمان می‌شوند و عربستان مخفیانه به راه سازش‌کاری می‌تازد! نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمی‌دهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیت‌های بزرگ فیلم فاخر نمی‌سازیم و اجازه می‌دهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهره‌هایمان را با بی‌پروایی و دروغ‌زنی‌هایشان تاراج کنند؟

منبع: روزنامه جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • فیلم/ تلاوت قرآن کریم قبل از بیانات رهبر انقلاب
  • توهمات یک ذهن افراطی
  • شرکت دو میلیون و ۶۰۰ هزار دانش‌آموز در مسابقات قرآنی
  • برخی برای حج ۳۰ سال در نوبت خواهند ماند
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌ها
  • آهنگسازی در موسیقی کلاسیک ایرانی کتاب شد/ خواندن چند پژوهش
  • نماینده ولی فقیه : برخی برای حج ۳۰ سال در نوبت خواهند ماند / برخی از کسانی که برای حج سپرده‌گذاری کرده‌اند چشمشان به کعبه نمی‌افتد و از دنیا می‌روند
  • برخی برای حج ۳۰ سال در نوبت خواهند ماند | برخی از آنها چشمشان به کعبه نمی‌افتد و از دنیا می‌روند!
  • برخی برای حج ۳۰ سال در نوبت خواهند ماند!
  • حنجره خود را در کرسی های تلاوت قرآن در سرزمین وحی، وقف خدا کنید